دیشب با خدا دعوایم شد / با هم قهرکردیم
فکر کردم دیگر مرا دوست ندارد
/ رفتم گوشه ای نشستم
/ چند قطره اشک ریختم و خوابم برد
/ صبح که بیدار شدم مادرم گفت:
نمیدانی ازدیشب تا صبح چه بارانی می آمد…
نظرات شما عزیزان:
| پنج شنبه 23 آبان 1387برچسب:
,
|
10:55| sahar
| |